الیناالینا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

الینا پرتوی گرم خورشید

بازی موردعلاقه من

بیرون آوردن زبان این یکی از اولین و بهترین بازی هاست که می توانید با نوزاد انجام دهید. نوزاد رابه آرامی صدا کرده با لبخند توجه او را جلب کنید وقتی روی چهره شما تمرکز کرد زبانخود را درآوردهو حرکت دهید.و به او بگویید این زبونه منه تو هم زبون داری زبون تو کو. حالا شروع کنیدبه نشان دادن این که چگونه باید زبانش را در جهات مختلف به حرکت درآورد. آنچه در این بازی کودک میاموزدکودک از زبان خود آگاه شده و علاوه بر این قدرت توجه اش لفزایش می یلبد .بازی کردن با کودک به او می آموزد که موجود منحصر به فرد و قابل توجه است .
10 بهمن 1391

من و بیمارستان سجاد

    مامانم دل تو دلش نبود از یه طرف دل تو دلش نبود که منو ببینه از یه طرف از اتاق عمل یه کمی بگی نگی می ترسید صبح ساعت شش سوم مرداد منو بابایی مامانم  و دو تا مامانی ها و همین طور آقاجونم راهی بیمارستان شدیم صدای قلب مامانم تند شده بود خلاصهمامان پذیرش شد و ساعت هشت راهی اتاق عمل شد مامانم با دیدن دکتر ابریشمی یه کمی خیالش راحت شد بعدش بابایی اومد و دوربین داد به خانم پرستار تا لحظه به دنیا اومدن منو,ثبت کنه دیگه صدای مامانم رو نشنیدم ساعت هشت و بیست و,پنج دقیقه من بهدنیا اومدم و ساعت ۹ مامانم به هوش اومد بعد که حال مامانم جا اومد من رفتم بغلش و یه لبخند خوشکل به مامانم زدم,و این طوری خودم بیشتر تویدلش جا کردم اول قرار...
10 بهمن 1391

غذای من در شش ماهگی

فرنی : مواد لازم : آرد برنج     ۱قاشق غذاخوری   شکر ۱قاشق     مربا خوری    آب به میزان لازم  طرز تهیه: همه مواد را با هم به خوبی مخلوط کرده بگذارید قوام پیدا کند در پایان به آن شیر مادر به اندازه ای که قوام فرنی کمی غلیظ  از شیر باشد اضافه می کنیم    
9 بهمن 1391

واکسن شش ماهگی

امروز ساعت نه ونیم صبح مجبور شدم برم واکسن بزنم حالاچرا مجبورچون مامانم با خوراندن یک قطره تلخ از خواب بیدار م کرد حتی جیا هاپو هم خوابیده بود البته موعد واکسن من سوم بود که چون واکسن چهار ماهگی ام رو دیرتر به دلیل تعطیلات زده بودم امروز  باید واکسن می زدم خلاصه با مامان و بابایی شال و کلاه کردم و راه افتادیم به سمت اتاق اون خانومه که واکسن می زنه توی راهرو انتظار یه عالمه نی نی دیدم کوچیک بزرگ اما مامانم دید که اونجا خیلی خیلی شلوغه پس رفتیم یه جای دیگه اونجا اول خانومه منو قد و وزن کرد قد من ۷۰ سانتی متر وزنم ده کیلو سی صد و دور سرم ۴۳ بود البته فکر نکنین که من اضافه وزن دارم مامانم یه عالمه لباس تنم کرده بود به قول عمه جونم باید برم ...
8 بهمن 1391

شروع غذای کمکی

پایان ۶ تا ۱۲ ماهگی غذاهای کمکی همراه با شیر مادر برای آماده سازی و تکامل روانی و اجتماعی کودک نقش بسزایی دارد بنابراین استفاده از یک الگوی صحیح غذایی و ایجاد عادت غذایی مناسب بسیار ضروری است  غلات مانند برنج بهترین ماده غذایی برای شروع غذای کمکی است چون هضم آن آسان است  فرنی بهترین غذا در آغاز شروع تغذیه کمکی است که از یک بار در روز به اندازه ۱ تا ۲ قاشق مرباخوری آغاز و به تدریج میزان آن متناسب با اشتهای کودک افزایش می یابد  در هفته دوم  ماه هفتم زندگی شیر خوار علاوه بر فرنی می توان از برنج کاملا پخته شده استفاده کرد بسته به میل کودک می توان این غذاها را تا یک سالگی ادامه داد . هفته سوم و چهارم ماه هفتم : ضمن ا...
8 بهمن 1391

الینا و عمو

منم یه روزی به دنیا اومدم ....یه کم که بزرگ شدم فکرکردم که چه جوری میتونم دنیای خودم و بسازم با این رویا وارد دنیای بیرون از چارچوب خانواده شدم تو این دنیا بود که من چیزهای زیادی یاد گرفتم روزای تلخ و شیرین زیادی رو زیر این آسمون آبی تجربه کردم تا بالاخره به این نکته رسیدم که زندگی ارزشمند و زیباست .
7 بهمن 1391

بابا چی میگه؟

بابا میگه: بابام جان وقتی تو رو میبینم یادم میآد که یه روز منم قد تو بودم و مثل تو نیازمند توجه بابا و مامان خودم بودم و  وقتی به بابا و مامان  خودم که نگاه میکنم کوچولو بودن اونا رو هم میبینم. ازشون سئوال که میکنم اول میخندند ولی یاد بابا و مامان خودشون که میافتند آه میکشند... من  دلم میخواهد اگه یه روزی چند سال بعد نوه‌ی تو ازت پرسید: یادته وقتی کوچولو بودی ...  تو آه نکشی و با قدرت بگی: تا بوده رسم این چنین بوده... یه روزی نی نی هستیم... یه روز نقش بابا یا مامان رو بازی میکنیم... هر زندگی  و هر تولد برای هر روحی یک نقش و یک تجربه و درس جدید... اونچه که مهمه درک ما از این اومدن و رفتناست.. صد هز...
7 بهمن 1391

ماساژ چرا برای من خوبه

مامانم شب ها قبل از خواب من رو ماساژ می ده و من خیلی خیلی این کارو دوست دارم و بعدش خیلی راحت می خوابم  فواید ماساژ: نوزادانی که به طور مرتب ماساژ داده می شوند : کمترگریه می کنند و بهتر محیط های شلوغ را تحمل می کنند. خواب  بهتری دارند و راحت تر می خوابند  مشکلات کولیک در این کودکان کمتر است  عضلاتشان محکم تر است و مفاصلشان دارای درد کمتری است  بافت پوست را بهبود می بخشد  در رشد ذهنی و عاطفی کودک تاثیر گذار است  رابطه کودک و مادر یا پدر را تقویت می کند  ...
7 بهمن 1391

معنی اسم من

اسم من به معنی نور و پرتو درخشان خورشیداست البته مامان و بابا برای من اسم هانا و ویانا را هم انتخاب کردهبودند که در نهایت اسم من شد الینا  ...
7 بهمن 1391

بازی های من

مغز در هنگام تولدبه حداکثر رشدش نرسیده است بازی ها روش مناسبی برای این است که مغز نوزاد به حداکثر رشد خود برسد در سه ماهگی هزار میلیون ارتباط از طریق تکرار چیزها به وجود می ایند ارتباط بین والدین و نوزاد از طریق تکرار چیزها به وجود می آید . بازی مناسب نوزاد هدف : افزایش توجه و تمرکز روش انجام بازی : صورتتان را نزدیک برده و مقابل صورت نوزاد قرار دهید نوزادان در ابتدا کمی نزدیک بین هستند فاصله بین آغوش مادر تا صورت کودک بهترین فاصله دید برای نوزاد است اکنون صورتتان را در یک سمت صورت کودک  قرار دهید و اسم او را صدا بزنید تا دوباره چشم هایش را حرکت دهد و شما را پیدا کند در مرحله بعد همین کار را با سمت دیگر کودک تکرار کنید . روش های...
7 بهمن 1391